سردیو حس می کنم تو همه جون و تنم
گرمی دست تو کو تا نلرزه بدنم
زیر لب می خونم تو برام آتیشی
واسه قلب سردم نور و گرما میشی
توخیالم حالا بغلم میشینی
سرما روی پاهام نداره سنگینی
از بخار دهنت نفسم اومد بند
ها که میکردی تو دلم از جا می کند
من توی آغوشت حس خوبی دارم
بی تو سردم میشه از همین بیزارم
راهی که می رسه بهت لحظه به لخظه یادمه
وقتی نخوای پیشت باشم دیدنتم زیادمه
وجب وجب اشک می ریزم به یاد مهربونیات
قدم قدم آه می کشم به یاد آهنگ صدات
تموم خاطراتمو تو کوله پشتیم می ذارم
هدیه خنده ات می کنم هر چی تو این دنیا دارم
تا برسم پیش نگات قطره به قطره آب میشم
روتو که بر می گردونی از ته دل کباب میشم
نفس نفس دق می کنم بی تو اگه برم خونه
دلهره نبودنت جونو به لب می رسونه
وجودتو حس می کنم اگر چه از تو خالیم
بی تو اگه اشک نریزم دچار خشکسالیم
نم نم باران که زد روی چشمان ترم
زنده شد در یاد من خاطرات دلبرم
دلخوش از یک بوسه و سر خوش از آغوش هم
از وفا جامی به دست تا کنیمش نوش هم
پایمان بر روی ابر جایمان در آسمان
بی خبر از هستی و غافل از دور زمان
گرمی هم صحبتی زیر نور ماه
ناگهان شد سردی طعنه های آه
غنچه احساسمان یخ زد و افسرد
از خیانت کودک عشقمان هم مرد
دیگر ای باران نبار من گل دردم
جرعه نوش دشنه خار نا مردم